براندازی با طعم آکادمیک؛ تجزیهطلبها با شعار دموکراسی در شبکه گذار!
تاریخ انتشار: ۷ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۰۲۰۴۴
برنامه مطالعات ایران «حمید و کریستینا مقدم» در دانشگاه استنفورد به عنوان بستری بین رشتهای و چند رشتهای برای مطالعه تاریخ، فرهنگ، سیاست، جامعه و اقتصاد ایران مدرن در وبگاهاین دانشگاه معرفی شده است. در ادامه توضیحات آمده که برنامه «حمید و کریستینا مقدم» به عنوان یک انجمن برای محققان، کارشناسان، متخصصان، و هنرمندان از استنفورد و خارج از استنفورد برای آموزش، همکاری و مطالعه در مورد ایران عمل میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتربخوانید
آخرین تاکتیک براندازان برای احیای آشوب/ ضدانقلاب دیکتاتور در پوستین دمکراتیکحمید و کریستینا مقدم در سال ۲۰۰۴ «برنامه مطالعات ایران» را تشکیل دادند و دو سال بعد، آن را به این دانشگاه اعطا کردند. این برنامه بخشی از واحد مطالعات جهانی دانشکده علوم انسانی است.
بر اساس اطلاعات وبگاه [۲] این دانشگاه، حامیان مالی این برنامه افراد زیر هستند:
حمید مقدم-کریستینا مقدم
بیتا دریاباری
حسن و مهوش میلانی
گفته میشود شیدان و مهران تسلیمی، فرزندان عبدالحسین تسلیمی بهایی از حامیان مالی این برنامه هستند.
حمید مقدم
حمید مقدم عضو هیات امنای دانشگاه استنفورد است. مقدم با مشارکت AMB شرکت توسعه املاک پرولاجیس[3] را توسعه داد که بزرگترین شرکت لجستیک املاک و مستغلات در ایالات متحده محسوب میشود. این کمپانی در سال ۲۰۱۱ بالغ بر ۴۶ میلیارد دلار دارایی داشت. مقدم ۱۱۰ میلیون دلار[4] از ارزش این شرکت را در مالکیت خود دارد.
حمید مقدم از مرتبطین با مراد طاهباز از جاسوسهای محیط زیستی
بیتا دریاباری
بیتا دریاباری بنیانگذار مرکز برابری پارس (Pars Equality Center) و جایزه بیتا و حامی مالی برنامههای ایرانشناسی دانشگاه استنفورد و دانشگاه کمبریج است. در سال ۲۰۰۸ بیتا دریاباری حامی مالی استخدام استاد تماموقت ادبیات فارسی در دانشگاه استنفورد شد و بودجه مالی[5] مرکز پژوهش ایرانشناسی برای کنفرانسها، تدریس زبان فارسی برای تمام مراحل تخصصی و همچنین اعطای جوایز سالانه «بیتا» به نویسندگان فارسیزبان را تامین کرد. دریاباری یکی از حامیان نایاک (شورای ملی ایرانیان آمریکا) است. او پیشتر همسر امید کردستانی رئیس اجرایی هیئت مدیره توییتر بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ بود. امید کردستانی قبل از آن مدیر ارشد کسب و کار و نایب رئیس ارشد ( CBU) در گوگل و نیز در وودافون مدیر غیر اجرایی بوده است. همسر فعلی وی شاهکار بینشپژوه است. او شاعر، ترانهسرا، خواننده ایرانی است.
دریاباری در کنار همسرش بینش پژوه
حسن میلانی
حسن میلانی مهندس طراح سابق شرکت فورد بود. او قبل از انقلاب در کالج فنی نارمک تدریس میکرد و همزمان با انقلاب از ایران خارج شد. در برخی منابع از او و همسرش به عنوان یک بهایی نام برده شده است.
حسن و مهوش میلانی
عباس میلانی
مدیریت «برنامه مطالعات ایران» به دست عباس میلانی است. عباس میلانی محقق و مدیر پروژه دموکراسی ایران در موسسه هوور است. تخصص او روابط آمریکا و ایران و فرهنگ، سیاست و امنیت ایران است. نهاد هوور اندیشکده سیاستگذاری عمومی آمریکایی و نهادی تحقیقاتی واقع در دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا است. او از مدافعین بهاییت است.
ایران ۲۰۴۰؛ پروژهای برای تزریق ناامیدیبرنامه مطالعات ایران در سال ۲۰۱۶ پروژه «ایران ۲۰۴۰» را شروع کرد. پروژهای که در حوزههای مختلف اقتصادی، کشاورزی، انرژی و... ایران را مورد بررسی قرار داده و برای آنها از دانشمندان ایرانی استفاده کرده است. استنفورد برای زیرسوال بردن پیشرفتهای علمی کشور، در گزارشهایی که درباره موضوعات مختلف منتشر کرده است زیرساختهای ایران را مورد بررسی قرار داده و نکته قابلتامل اینکه هرچند با ابزار علمی و دانشگاهی سراغ این زیرساختها رفته، اما هیچ اشارهای به حوزههایی که ایران توانسته بعد از انقلاب اسلامی در آنها به اوج برسد مانند فناوری نانو، بیو پزشکی وهستهای و... نداشته و با توجیه این مساله که بعد اصلی پژوهش روی اقتصاد است، از آنها چشمپوشی کرده است.
در بخش مقالات وبسایت «مطالعات ایران» دانشگاه استنفورد بخشی از پروژه «ایران ۲۰۴۰» به پیشرفتهای علمی ایران در سالهای اخیر و خروجیهای کمی و کیفی آن اشاره شده اما این گزارش بعد از این دادهها نسبت به بخشهای کیفی مقالات ایجاد ابهام میکند:«درحالی است که گزارشها حاکی از آن است که کیفیت مقالات در مقایسه با رشد چشمگیری که از نظر تعداد طی این سالها داشته، جز در پزشکی و سلامت تغییر محسوسی نکرده است. بهطور کلی، رتبهبندی جهانی ایران براساس تعداد کل مقالات منتشرشده تعیین میشود.»
این جریانسازىهاى علمى علیه کشور بیشتر در راستاى ترویج یأس و ناامیدى و شکستن روحیه علمى دانشمندان، پژوهشگران و دانشجویان جوان کشور در نظر گرفتهشده است. در حقیقت دشمن بهوسیله این پروژه مىخواهد اعلام کند دستاوردهاى عظیم و افتخارآمیز مردم و دانشگاههاى ما وجود ندارد و همچنین با این اقدام، یأس و ناامیدى را رواج دهد.
رهبر انقلاب اهداف پروژه این دانشگاه را کوچک کردن، سبک کردن و بیارزش کردن حرکت عظیم کشور دانستند و پیشرفتهای علمی کشور و کارهای مهم دانشگاهی کشور را زیر سوال میبرند.
شبکه گذار
«برنامه مطالعات ایران» با همکاری «شبکه گذار» در روزهای ۲۵ و ۲۶ مارس کنفرانسی دو روزه با شرکت دهها چهره فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در دانشگاه استنفورد کالیفرنیا برگزار میکند.
گروهی متشکل از دهها چهره دانشگاهی، حقوقدان و فعالان مدنی یک شبکه تخصصی-مدنی با عنوان «شبکه گذار» را راهاندازی کردند. در بیانیه اعلام موجودیت این شبکه آمده که این متخصصان و فعالان با گرایشهای سیاسی و باورهای اجتماعی گوناگون از داخل و خارج ایران گرد هم آمدهاند تا به بررسی راهکارهای مشترک علمی- عملی برای گذار از نظام سیاسی کنونی ایران به یک نظام مردمسالار و فراگیر بپردازند.
هدف اصلی از این نشست و تشکیل این گروه، «عبور از جمهوری اسلامی» عنوان شده است.
در وبگاه «شبکه گذار» به عنوان هدف از اقدامات این شبکه آمده است: حکومت باید از مردم و برای مردم باشد. اگر قرار است به یک دموکراسی سکولار و برآمده از جنبش زن زندگی آزادی برسیم، باید بتوانیم تصویری از آینده مشترکمان خلق کنیم، و همچنین فرایندی سنجیده برای گذار به آن آینده. چنین تصویر و چنین مسیری میتوانداکثریت جامعه ایران را به حرکت در بیاورد تا در قالب کنشی هماهنگ رویای یک ایران آزاد و دموکراتیک را محقق کنند.
سخنرانان نشست عبور از جمهوری اسلامی:
مسیح علینژاد-نازنین بنیادی-نادره شاملو-رویا برومند-شیرین عبادی- حامد اسماعیلیون- فاطمه حقیقتجو-عباس میلانی- کریم سجادپور-هما سرشار-فیروز نادری
عبدالله مهتدی: او سرکرده گروهک تروریستی و تجزیهطلب کومله است. به دستور او در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۹، دیاکو رسولزاده و صابر شیخ عبدالله در رژه نیروهای مسلح در مهاباد، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز شهر جمع شده بودند، منفجر کردند. در جریان این انفجار تروریستی، ۱۲ نفر از کودکان و زنان به شهادت رسیدند و ۴۰ نفر از مردم بیگناه زخمی شدند. مهتدی از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹ دبیرکل حزب کمونیست و از تئورسینهای این حزب محسوب میشد. مهتدی در ماجرای مرگ مهسا امینی، با شعار «زن، زندگی، آزادی» در توئیتی خواستار آن شد که این بار، اعتصابات عمومی به کردستان محدود نماند و تهران و شهرهای بزرگ و کوچک تمام ایران را در بربگیرد!
کاوه مدنی: او از بازداشتیهای پرونده جاسوسان محیط زیستی بود که با هدایت افسران اطلاعاتی سیا و موساد مأموریتهای سه گانهای را شامل موضوعات زیست محیطی، نفوذ در جامعه علمی ایران و جمع آوری اطلاعات از اماکن حساس و حیاتی کشور از جمله پایگاههای موشکی، دنبال میکردهاند. او درحالیکه برایش حکم معاون سازمان محیط زیست، از سوی عیسی کلانتری صادر شده بود، از کشور خارج شد.
کمال آذری: او دکترای خود را در رشته سیاست تطبیقی از دانشگاه فوردهام در نیویورک گرفت. او در دانشگاه برکلی پژوهشگر بود.
مجید زمانی: او از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ مدیر مؤسس و اولین مدیرعامل شرکت تأمین سرمایه کاردان بوده است. در سال ۱۳۹۵ وی شرکت مدیریت سرمایه کیان را تأسیس کرد که هماکنون به یک هلدینگ مالی به نام گروه مالی کیان، با ۲۵ شرکت و صندوق زیرمجموعه و ۳۶۰ همکار و بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان دارایی تحت مدیریت تبدیل شده است. وی همچنین نقش مؤثری در تأسیس و شکلگیری هلدینگ سرآوا، و همچنین اولین سرمایهگذاریهای بزرگ استارتآپی از جمله د.ک و ک.ب داشته است. او همچنین همبنیانگذار شرکت هماپی بود که در سال ۱۳۹۷ به دیجی کالا فروخته شد. مجید زمانی به مدت سه سال مشاور بانک جهانی بوده است و سابقه کارآموزی در شرکت مالی نفت و گروه سرمایهگذاری AIG در شهرهای واشنگتن و نیویورک را داشته است. عضویت در هیأت امنا و هیأت مدیره بنیاد حامیان دانشگاه شریف جزء سوابق خدمات عمومی وی است.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: براندازی در ایران ضد نظام برنامه مطالعات ایران دانشگاه استنفورد عباس میلانی حمید مقدم شبکه گذار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۰۲۰۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دموکراسی دروغین آمریکا و برخوردهای دوگانه
هر چه زمان میگذرد، ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید برای شهروندان آمریکایی و افکار عمومی جهان آشکارتر شده و مشخص میشود آنچه تاکنون در بسته پر زرق و برق «دموکراسی» و «حقوق بشر» در بستر «نظام لیبرالیستی» عرضه شده، دروغی بیش نبوده است. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، حسن رشوند در یادداشتی نوشت: هر چه زمان میگذرد، ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید برای شهروندان آمریکایی و افکار عمومی جهان آشکارتر میشود و تازه مردم آمریکا و ملتهای جهان متوجه میشوند آنچه تاکنون در بسته پر زرق و برق «دموکراسی» و «حقوق بشر» در بستر «نظام لیبرالیستی» به آنها عرضه شده، دروغی بیش نبوده است.
این روزها جامعه دانشگاهی امریکا با التهابات شدیدی مواجه است آن هم نه برای نیازهای مادی یا ضعف در بخشهایی از نظام آموزشی، بلکه برای موضوعی که مقامات امریکایی از گذشته تاکنون به دروغ، خود را مدافع سرسخت آن میدانند و آن یدک کشیدن عنوان آزادی و حقوق بشر برای نظامی است که تجربه 250 ساله حکمرانی درکاخ سفید مملو از ظلم و تعدی به حقوق انسانها در همین بستر دروغین آزادی از نوع امریکایی آن بوده است.
چند روزی است که دانشگاههای امریکا صحنه تظاهرات گسترده دانشجویان و اساتید در حمایت از مردم مظلوم غزه و اعتراض به ارتکاب جنایات جنگی اسرائیل علیه فلسطینیها است و همزمان پلیس و مقامات ایالتی در اقداماتی هماهنگ، تلاش میکنند با دستگیریهای گسترده و تهدید به اخراج دانشجویان کمپهای تحصن دانشجویان را در دانشگاههایی، چون تگزاس، کلمبیا و کالیفرنیا برچینند و با بیش از 25 دانشگاه بزرگ این کشور برخورد پلیسی از نوع خشن داشته باشند.
نباید از این نکته غافل بود که محیطهای علمی در امریکا در چنبره دستگاههای نظامی و امنیتی است و همانگونه که برخی تحصیلکردگان این دانشگاهها گفتهاند نمیتوان این مراکز را صرفاً محیطهای علمی دانست و طبیعی است وقتی محیطی با کارکرد چند منظوره فعالیت میکند، هرنوع اعتراض اجتماعی یا سیاسی زیر ذره بین نهادهای امنیتی- نظامی قرار میگیرد و پلیس با مشاهده اتفاقی یا اعتراضی در دانشگاه به خود اجازه میدهد به این محیطها وارد شده و آنها را سرکوب کند. اتفاقی که این روزها در دانشگاههای امریکا میافتد از این جنس است. حتی برخی از مدیران دانشگاهها به دلیل واکنشهایشان به ناآرامیها مورد انتقاد قرار گرفتهاند. تا آنجا که سنای دانشگاه کلمبیا قطعنامهای را تصویب کرد که مینوش شفیق، رئیس بریتانیایی- امریکایی دانشگاه کلمبیا را که اصالتی مصری دارد، به بیتوجهی به طی روند قانونی در قبال دانشجویان و آسیب رساندن به آزادی علمی در نتیجه سرکوب اردوگاه معترضان متهم کرد. شفیق به پلیس نیویورک مجوز داده بود وارد اردوگاه دانشجویان دانشگاه کلمبیا شود و اقدام به بازداشت دستهجمعی بیش از 100 دانشجو کند. این اجازه، بحرانی کمسابقه را در تاریخ این دانشگاه برجسته امریکایی رقم زد. آخرین باری که مقامات دانشگاه کلمبیا به پلیس اجازه داده بودند وارد فضای دانشگاه شود و دانشجویان معترض را سرکوب کند، به اعتراضات سال 1968 (حدود 56 سال قبل) علیه جنگ ویتنام برمیگردد. درنتیجه این اعتراضات، دانشگاه کلمبیا اعلام کرد تا پایان نیمسال تحصیلی کنونی، کلاسهای خود را به صورت نیمهحضوری و نیمهمجازی برگزار میکند. در همین حال، سخنگوی این دانشگاه میگوید شرکتکنندگان در تجمعات حامی فلسطین، در حال شناسایی هستند و با اخراج موقت از دانشگاه مجازات خواهند شد. این وضعیت دانشگاهی است که در میان دانشگاههای دنیا برند محسوب میشود و جوانان کشورهای دیگر برای رسیدن به آنجا سر و دست میشکنند.
ورودپلیس به دانشگاه کلمبیا و دیگر دانشگاههای امریکا را مقایسه کنید با اتفاقی که در کوی دانشگاه در سال 1378 در ایران افتاد. با این تفاوت که اعتراض دانشجویان و اساتید دانشگاههای امریکایی نه موضوع داخلی، بلکه یک موضوع جهانی و اعتراض به نسل کشی بود که توسط رژیم صهیونیستی دهها هزار کیلومتر دورتر از سرزمین امریکا اتفاق افتاده است. آنچه در دانشگاههای امریکا در حال رخ دادن است بسیار متفاوت از آن چیزی است که در سال 78 در کوی دانشگاه اتفاق افتاد.
اعتراضات دانشگاههای امریکا صرفا تجمع و تحصن مسالمت آمیز برای نسل کشی مردم غزه بود که با خشونت بیحد و حصر پلیس با ورود به دانشگاه صورت گرفت و دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر و بازداشت شدند. تجمعات این روزهای دانشگاههای امریکا که در بستر نظام لیبرالیسم و با شعار آزادی و دموکراسی شکل گرفته به خشونت انجامیده و هزاران دانشجو و استاد روانه بازداشتگاههای پلیس شدهاند و در آستانه اخراج و تعلیق قرار دارند. این در حالی است که در حادثه کوی دانشگاه تهران اعتراضات ساختارشکنانه و صرفا با رویکرد داخلی و با خشونت و تخریب اموال دانشگاه بود و وقتی پلیس برای فروکش کردن این وضعیت وارد کوی دانشگاه شد از تاج زاده معاون سیاسی وقت وزارت کشور گرفته تا معین وزیر علوم به صحنه آمدند و پلیس را مورد عتاب قرار دادند تا جایی که از شورای امنیت ملی مجوز عدم ورود پلیس در دانشگاه را دریافت کردند.
تفاوت دو محیط علمی در ایران و امریکا برای دو تجمع کاملاً متفاوت، تا این حد است که در امریکا پلیس تحت حمایت رئیس دانشگاه و همه ارکان حکومت وارد دانشگاه میشود و هر رفتار خشنی را انجام میدهد ولی در ایران هر رفتار خشنی توسط تعدادی دانشجو در محیط دانشجو صورت میگیرد و مورد حمایت مسئولان وقت وزارت علوم قرار میگیرد. در امریکا دانشجو و استاد کتک میخورد و اینجا پلیس با آجر و سنگ مورد حمله قرار میگیرد. در امریکا مهد دموکراسی دروغین، رئیس دانشگاه و مسئولان کاخ سفید برای ورود پلیس آن هم برای ضرب و شتم و دستگیری معترضان دانشجویی به خط میشوند و اینجا عکس آن عمل میکنند. آنجا با اعتراض دانشجویان در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها، استاد فلسفه و علوم سیاسی در کنار دانشجویان قرار میگیرد، کتک میخورد، روانه بازداشتگاه پلیس و در معرض اخراج و تعلیق قرار میگیرد، اینجا ازکسانی که کوچکترین حرکت پلیس کشورمان را زیر ذرهبین قرار میدادند و برای آن توئیت میزدند و فضای مجازی را برای حرکت بر ضد پلیس آماده میکردند، خبری از تقبیح حرکت خشن پلیس امریکا و برخورد با استادان و دانشجویان نیست. اینجا خبری از جیغ بنفش زیبا کلام، حاتم قادری، محمد فاضلی و مویه کردن آنها برای دانشجویان و اساتیدی که هر روز در زیر مشت و لگد پلیس امریکا قرار دارند، نیست. البته نمیتوان به این افراد خرده گرفت چراکه وقتی حقانیت موضوعی در زیر چتر لیبرالیسم و دموکراسی غربی تفسیر شود، خونریزی کودکان غزه مباح و تظلمخواهی دانشجو و استاد امریکایی برای کودکان و زنان غزه عمل خلاف و مستحق مجازات از نوع رفتار پلیس امریکا خواهد بود.
منبع: جوان
انتهای پیام/